بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 492
کل بازدید : 411538
کل یادداشتها ها : 5576
دسته بندی | اقتصاد |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 75 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
-1- تاریخچه، کلیات و تعاریف رشد و توسعه اقتصادی ص 11-14
مقوله توسعه اقتصادی تا قبل از دهه 1940 میلادی به صورت پراکنده مورد مطالعه و بررسی قرار میگرفت اما پس از جنگ جهانی دوم به طور جدی و به صورت شاخهای مجزا از علم اقتصاد به عنوان «اقتصاد توسعه» مطرح گردید.
1-1-1- دلایل توجه به توسعه اقتصادی[1]:
1- پس از خاتمه جنگ جهانی دوم، کشورهای درگیر جنگ کم و بیش با ویرانیها و نابسامانیهای اقتصادیی، سیاسی و اجتماعی رو به رو بودهاند [به جز کشور آمریکا که درگیر جنگ بود اما از نظر جغرافیایی فاصله زیادی با صحنه درگیریها داشت] تقریباً تمام کشورهای درگیر با ویرانیها و نابسامانیها روبه رو شدند. لذا اندیشمندان برای جبران فرصتهای از دست رفته و خسارتهای وارده و چاره اندیشی برای اقدامات مؤثر و جبران خسارتها به ارائه نظرات مختلف پرداختند.
2- بسیاری از کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره با پیدایش نهضتهای استقلالطلبانه در گوشه و کنار جهان، به استقلال دست یافتند. این گونه کشورها با آثار شوم استعمار به ویژه پدیده عقبماندگی روبه رو بوده و در جهان دارای موقعیت ناپایدار از نظر سیاسی، اقتصادی در عرصه جهانی بوده اند.
3- تلاش در جهت یافتن علل عقبماندگی و کاهش فاصله و اختلاف فاحش برخی کشورها با کشورهای توسعه یافته و همچنین راهحلهای اساسی به منظور حل مشکلات متعدد ومعضلات اجتماعی مانند بیکاری، بی سوادی، فقر و گرسنگی، رشد زیاد جمعیت صورت پذیرفت. دلایل فوق عمدهترین دلایل توجه به بحث توسعه اقتصادی محسوب میشوند، اما در اینجا سؤال مهمی پیش میآید آیا الگوها و روشها و تئوریهای کشورهای غربی و توسعه یافته برای همه کشورها مورد قبول و مورد استفاده خواهد بود.
«گونار میردال» دانشمند معروف و نظریهپرداز توسعه به این پرسش چنین پاسخ میگوید: «کشورهای توسعه نیافته نباید تئوریهای به ارث رسیده از کشورهای پیشرفته و غربی را به صورت پیشفرض قبول کنند بلکه آنها را بایستی بازسازی کرده و با توجه به شرایط ع و اقتصادی خود را در راستای منافع و منطبق با مشکلاتشان به کار گیرند». در اینجا چند نکته مهم لازم است توضیح داده شود:
نکته اول: از یک سو نظام نابرابر بین المللی و از سوی دیگر علل و عوامل خارجی باعث شده است تا شرایط و اوضاع زندگی در بسیاری از کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه وخیم باشد. مطابق آخرین آمارهای سازمان ملل متحد: بیش از 70درصد جمعیت جهان از عقبماندگی رنج میبرند. بیش از 50% مردم جهان زیر خط فقر به سر میبرند. همچنین بیش از 3میلیارد نفر از جمعیت جهان با روزی کمتر از 2دلار زندگی میکنند رشد بالای جمعیت در کشورهای توسعه نیافته موجب عقبماندگی بیشتر این کشورها شده است. موفقیتهای تکنولوژیکی جهان پیشرفته باعث شکاف بین کشورهای توسعه نیافته و توسعه یافته شده است.
نکته دوم: هریک از کشورهای توسعه نیافته از شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی متفاوتی برخوردارند.لذا ممکن است راه حل پیشنهادی برای یک کشور مناسب، ولی برای کشورهای دیگر چندان مفید واقع نگردد لذا در این زمینه نمی توان یک فرمول کلی ارائه داد.
1-1-2- مفهوم رشد اقتصادی: معنای لغوی کلمه رشد، بزرگ شدن و افزایش است، که میتواند برای مثال بیانگر افزایش وزن، قد، مقدار و … باشد. رشد یک مفهوم کمی است. به عبارت دیگر رشد تغییرات کمی در یک متغیر را بیان میکند. برای مثال: رشد جمعیت یعنی افزایش در تعداد جمعیت مورد نظر است. به طور مختصر رشد عبارت است از افزایش تولید ناخالص ملی یک کشور در یک دوره زمانی معین. رشد اقتصادی به دو نوع تقسیم میشود: 1- رشد درون زا 2- رشد برون زا
رشد برونزا: رشدی است که بر اساس مواهب خدادادی مانند نفت باشد.